محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

زندگی شیرین

روزهای من و محمد حسین 3

1391/11/27 19:36
نویسنده : مامان سما
257 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم

یک هفته بعد از اینکه سرما خوردگیت خوب شد واکسن شش ماهگیت رو هم زدیم خدا رو شکر تب نکردی فقط پاهات خیلی درد می کرد.

بعد از انجام پروژه واکسن رفتیم سراغ غذای کمکی فرنی و حریره بادوم رو که اصلا نخوردی و محکم دهنتو میبستی سرلاک رو هم توی شیشه می خوری.ولی سوپ خیلی دوست داری .گاهی اوقات هم که حال داشته باشی سیب بهت بدم می خوری .

 

روز 91/11/22 هم اولین دندون خوشکلت جوونه زد وقتی میخندی سفیدی دندونت خیلی خوشگل و نازت میکنه.


از 91/11/24 هم شروع کردی به سینه خیز رفتن واسه به دست آوردن کنترل تلویزیون و موبایل ماشالا با سرعت هم خودتو میکشی رو زمین قربونت برم.


از شیطنت و جیغ زدن و آواز خوندنت هم هر چی بگم کم گفتم ماشالا بمب انرژی هستی.

یه کار با مزه دیگه هم که تازه یاد گرفتی اینه که صبحا وقتی بیدار میشه برای اینکه منو بیدار کنی دست مینداری و موهامو میکشی البته این گیس کشی شما در کل روز ادامه داره کلافه

محمد حسینم بعضی روزا واقعاخسته میشم هر روز که بزرگتر میشی شیطون تر میشی و نمی دونم پرا توان من به همون نسبت کمتر میشه از خدای بزرگ میخوام توان و صبر بیشتری بهم بده.

 

راستی گل پسری داریم به عید نزدیک میشیم بازم مثل پارسال خیلی برای عید هیجان زده هستم یک کمی خونه تکونی کردم ولی با وجود تو وروجک خوشگلم کارام به سختی و با کندی انجام میشه طبق معمول هم دم عیدا کار بابات بیشتر میشه و دیرتر از همیشه میاد خونه فکر کنم باید وسایلمونو جمع کنیم و این یک ماه باقی مانده تا عید رو بریم خونه مامان شهین بمونیم نیشخند

یه چیز دیگه می خوام توی عید برات جشن دندونی بگیرم کلی چیزای خوشگل هم برات آماده کردم به موقعش میبینیچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)